معرفت

شباهت حضرت زینب و امام علی علیه سلام 

این وظیفه بیدار سازی ، از میان زنان بیشتر به عهده زینب است.

زینب برای انان چهره ای آشنا بود ، اینک دیدن صحنه رقت بار اسیری حضرت زینب در خیل اسیران.

خاطرات گذشته را زنده می کرد . حضرت زینب از این فرصت استفاده نمود، شروع کردند به صحبت کردن،

مردم صدایی آشنا شنیدند، گویی حضرت علی علیه سلام  صحبت می کرد، حنجره ، حنجره علی علیه سلام 

وصدا ،صدای علی بود . راستی این علی است که حرف می زند یا دختر علی است ؟ 

آری او زینب کبری بود که سخن می گفت. 

کتاب سیره ی پیشوایان نوشته ی «استاد مهدی پیشوایی» ص 213

اقای  جمعه  های  غریبی  ظهور  کن                 دل را پر از طراوت عطر ظهور  کن

بک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق               یک دم فقط بیا واز اینجا عبور کن

اسلام علیک یا زینب کبری

زینب فرشته بود وپر خویش وا نکرد      

این کار را برای رضای خدا نکرد

پر می گشود اگر همه را باد برده بود

سیمرغ بود وجلوه بی انتها نکرد

گیسوی آیه های نجیبی که می ورزید

بامعجر شکسته زینب چه ها نکرد

یاد رقیه حرف گلوگیر زینب است

حرفی که تار صوتی او خوب ادا نکرد

بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد

کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد

رضا صادقی از کتاب«غریبه مادر حسین»

اموزش قرآن به زنان کوفه توسط حضرت زینب سلام الله علیها

در تاریخ ثبت شده است.جمعی از مردان کوفه نزد امیرالمومنین علیه سلام امده وگفتند:اجازه بده زنان ما نزد دخترت بیایند

ومعالم ومعارف دین وتفسیر قرآن را از آن حضرت یاد بگیرند.حضرت علی علیه سلام اجازه فرمود و بانوی عالمه ی غیرمعلمه

شروع به اموزش تفسیر به زنان نمود.خدا می داندکه چه تعداد زنان کوفه در طول چهار سال یا بیشتر در درس آن حضرت

حاضر شدند.روزی امیرالمومنین علی علیه سلام وارد خانه شدند وشنیدند که دخترش زینب به شکل خاصی حروف

مقطعه ی ابتدای سوره ها از جمله حروف {کهیعص} که ابتدای سوره مریم نازل شده است را برای زنان کوفه تفسیر می کند.

بعد از اتمام درس،حضرت علی علیه سلام نزد دخترش حضرت زینب رفت و فرمود:«ای نور چشم من ،ایا می دانی که این

حروف رمزی درباره ی وقایعی است که در سرزمین کربلا بر تو وبرادرت حسین وارد خواهد امد؟»

بر گرفته شده از{محلاتی،1349،ج3،ص57}

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

حضرت زینب در مجلس ابن زیاد می فرماید ما رایت الا جمیلا جز زیبایی چیزی ندیدم 

زینب کبری آتش را خاموش می کند . طفل دیگری گریه می کند باید اورا آرام کند ،

خدا می داند این بانو در آن لحظات چه حالی داشت وبر او چه گذشت 

بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند 

نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند 

سر تو را به نیز ه ای نشانده دشمن علی 

نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند 

امام سجاد علیه سلام می فرماید :

آن روز به عمه ام زینب خیلی سخت گذشت . اما همان شب نیز نماز شبش ترک نشد .